سعید یوسف
سماع
در این سماع تا به ابد چرخ می زنیم
با عقلِ گِرد، گِردِ خرَد چرخ می زنیم
بسیار وصفِ نیک و بدِ چرخ گفته اند
ما، بی خیالِ نیکش و بد، چرخ می زنیم
از لحظه ای سکون سرمان گیج می رود
همواره، بی شمار و عدد، چرخ می زنیم
گاهی به راست، گاه به چپ، گاه مستقیم،
هرجا که عشق مان بکشد چرخ می زنیم
گه در هوا چو گَرد به هر سو رویم و گاه
بر روی آب مثل جسد چرخ می زنیم
آییم در وجود و رویم و در آن میان
قدری برای زادوولد چرخ می زنیم
در خوابهای خویش، چو ایّامِ کودکی،
بر پشت بام، زیرِ شمد، چرخ می زنیم
(سعید یوسف)