بنابه روایت کتب وآثار زرتشتیان که از قدومت سه هزاروپانصد ساله برخوردار است.
سیزده همین روز از سی روز ماه زرتشتیان نام دارد و همچنین روایت است پس ازجنگ
های طولانی میان ایرانیان و تورانیان، با پرتاب تیری درروز تیر به وسیله آرش کمانگیر پهلوان اساطیری شاهنامه مرزایران و توران تعیین و صلح برقرارمی شود. ابوریحان بیرونی گفته است پس از آن که آرش برهنه شد بدن خود را به حاضران نشان داد وگفت:
به بدنم بنگرید مرا زخم ومرضی نیست ولی یقین دارم پس ازانداختن تیر پاره پاره شده
و فدا خواهم شد. پس از آن دست به چله کمان برد وبه قوت و نیروی خدا تیر را از شصت رها کرد و در حالی که صلح و آشتی و دوستی برفرارمی شد و جشن تیرگان برپا می شد، مرگ آرش کمانگیرسوگ و مانم واندوه بزرگ بود و درین جشن همه به عزا و ماتم نشستند و همچنین روایت است درروزگاران باستان در روز سیزدهم ازسال نو مصریان که برابر با روز سیزدهم از ماه فروردین ایرانیان است، زمین لرزه و توفانی عظیم به وقوع پیوست وهمچنین کره زمین بر اثر برخورد با یک شهاب، ساعتی چند معکوس گردیده و زمانی در میان آسمان به صورت ساکن دیده شده. این همه حوادث ناگوار و ناخوشایند را درروز سیزدهم سال، دلیل نحس بودن آن می شمارند. روز سیزدهم نوروز بنابه سالنامه ی زرتشتیان روز تیر متعلق به ایزد تیراست که این ایزد همواره به صورت اسبی با دیو خشکی و خشکسالی و قحطی درجنگ و ستیز است و اگر پیروز شود آبها سر از یر و گیاهان و علف ها می رویند.
از آنچه که گذشت چنین بر می آید که ما ایرانیان و آریایان پس از برگزاری مراسم نوروزی و دمیدن سبزه و گندم و در نخستین روزهای سال نوروزی که متعلق به ستاره باران یعنی سیزدهم فروردین شهرها و روستاها خالی از سکنه می شوند و به دشت و صحرا و کوهها و کوهستانها و کنار چشمه ها و چشمه سارها می روند و شکست یافتن دیو خشکسالی و قحطی وپیروزی ایزد تیر را جشن می گیرند و به رقص و پایکوبی و شادی می پردازند و پژواک شادی را درکوهها و کوهستان های سرسبز و خرم سر می دهند و در این روز در اکثر مناطق ایران و همسایگان اش، منجمله افغانستان و
پاکستان و ترکیه وعراق و تاجیکستان ووو به مسابفات اسب دوانی می پردازند که یادآور کشمکش بین ایزد باران و دیو خشکسالی است و پیروزی یک اسب درمسابفات همانند پیروزی اسب ایزد باران است. سبزه هایی که برای نوروز و در خوان نوروزی نهاده شده است، در پسین سیزده نوروز به آب روان می افکنند تا مایه برکت و سرسبزی کشتزارها و مزارع شود.
که امیدوارم درروز سیزدهم نوروز، سیزده های نحس زمانه از بین بروند و صلح و دوستی و آشتی و آرامش درسراسرهستی برقرار شود و تمامی انسانها فوج فوج به کوه و دشت و صحرا روند و برای همیشه آن روزهای نحس را از خود بیرون کنند و پژواک عشق و محبت را در کوها و دشت ها به بلندای صوت کارخانه ها سردهند
………………………………………………………………………………………………………………
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«سیزده بدر»
به دشت و صحرا رویم و سیزده بدر کنیم
دمی با عشق و شادی با هم به سر کنیم
فارغ از قیل و قال شهر شویم
شبی را در دشت و صحرا سحر کنیم
به نوای خوش پرندگان گوش کنیم
با فوج فوج پروازشان سفر کنیم
عشق و مهربانی را به ارمغان آوریم
زاغ سارها را درمانده تر کنیم
رفع غم وغصه و اندوه کنیم
هرچه سیزده است ازخود بدرکنیم
کینه ها را ز کنج دلها برهانیم
عشق را بهر همیشه باور کنیم
«دلیر»عاشقانه به روی هم بخندیم
فقط خاطرات عشق را وارد دفترکنیم